Tuesday, September 27, 2005

در حاشيه رای گيری شورای امنیت در مورد انرژی اتمی…!

رباعی هندی
چون غرب به دست خود يکی ساز گرفت
خوش رقصی شرقيان هم آغاز گرفت
هندی که زدست ما گرفت آنهمه گاز
ديدی که چگونه دستمان گاز گرفت؟!

رباعی روسی و چينی
نه وعده تان داشت کمی سود و ثمر
نه رفتن تان داشت کمی درد و ضرر
با آن چک بی محل که داديد به ما
اميد "وتو" ز تو نداريم دگر!

رباعی ونزوئلائی
آن يار که آتشش ز خاکستر ماست
خورده است ز باده ای که در ساغر ماست
اميد که دنيا همه چون او باشد
"چاوز" که اميد اول و آخر ماست!
"محمد حسين روانبخش"

Monday, September 26, 2005


آیا لازم است که به یاد بیاورم،
خوشی ها همیشه پس از تلخی ها آمده اند...

شب می آید ؛ ساعت زنگ می زند
روزها پشت هم می روند و من هنوز زنده ام!

دست های مان در دست های هم دیگر
خواهیم ماند رو به روی یک دیگر؛
دست های مان از زیر پل می گذرند
و نگاه های مان جاودانه می شوند...

شب می آید ؛ ساعت زنگ می زند
روزها پشت هم می روند و من هنوز زنده ام!

عشق می رود مثل آبی که در جریان است؛
عشق می رود مثل آن زنده گی که به این کُندی ست؛
امیدواری محال است و مشکل!

شب می آید ؛ ساعت زنگ می زند
روزها پشت هم می روند و من هنوز زنده ام!

روزها می گذرند و هفته ها نیز؛
افسوس زمان های گذشته
وعشق های قدیم
دیگر بر نمی گردند...

شب می آید ؛ ساعت زنگ می زند
روزها پشت هم می روند و من هنوز زنده ام!
"اپولينرشاعر فرانسوی قرن نوزدهم و بيستم"