Tuesday, February 19, 2008

شرح حال صادق هدایت به قلم خودش

من همانقدر از شرح حال خودم رم ميكنم كه در مقابل تبليغات آمريكايي مأبانه.آيا دانستن تاريخ تولد من به درد چه كسي ميخورد؟ اگر براي استخراج زايچه ام است اين مطلب فقط بايد طرف توجه خودم باشد گرچه از شما چه پنهان بارها از منجمين مشورت كرده ام اما پيش بيني آنها هيچ وقت حقيقت نداشته.اگر براي علاقه خوانندگان است بايد اول مراجعه به آراء عمومي آنها كرد چون اگر خودم پيش دستي بكنم مثل اين است كه براي جزئيات احمقانه زندگي ام قدر و قيمتي قايل شده باشم به علاوه خيلي از جزئيات هست كه هميشه انسان سعي ميكند از دريچه ي چشم ديگران خودش را قضاوت بكند و از اين جهت مراجعه به عقيده خود آنها مناسب تر خواهد بود. مثلا اندازه اندامم را خياطي كه برايم لباس دوخته بهتر ميداند و پينه دوز سر گذر هم بهتر ميداند كه كفش من از كدام طرف ساييده ميشود. اين توضيحات هميشه مرا به ياد بازار چارپايان مي اندازد كه يابوي پيري را در معرض نمايش ميگذارند و براي جلب توجه مشتري جزيياتي از سن وخصايل و عيوبش نقل ميكنند. از اين گذشته شرح حال من هيچ نكته برجسته اي در بر ندارد. نه پيش آمد قابل توجهي در آن رخ داده نه عنواني داشته ام نه ديپلم مهمي در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشاني بوده ام. بلكه برعكس هميشه با عدم موفقيت رو برو شده ام. در اداراتي كه كار كرده ام عضو مبهم و گمنامي بوده ام و رؤسايم از من دل خوني داشته اند به طوري كه هر وقت استعفا داده ام با شادي هذيان آوري پذيرفته شده است. روي هم رفته موجود وازده ي بي مصرفي،قضاوت محيط درباره من ميباشد. و شايد هم

حقيقت در همين باشد...

صادق هدایت

3 نظر:
Anonymous Anonymous در ساعت 2:05 PM، نوشته...

jaleb bod, thank you!

 
Anonymous Anonymous در ساعت 4:44 PM، نوشته...

cheghadr talkh!

 
Anonymous Anonymous در ساعت 11:44 PM، نوشته...

مهتاب! نمی دونستم مینویسی

 

Post a Comment

<< صفحه اصلی