نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم
در این سرای فنا چشمه حیات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش بند سراپرده ی رضات منم
نگفتمت که چو مرغان بسوی دام مرو
بیا که قوت پرواز و پرو پات منم
نگفتمت که تو را راه زنند وسرد کنند
که آتش و تپش وگرمی هوات منم
نگفتمت که صفتهای زشت بر تونهند
که گم کنی که سر چشمه بقات منم
اگر چراغ دلی، دان که ره کجا باشد
وگر خدا صفتی، دان که کدخدات منم...
"مولوی"
در این سرای فنا چشمه حیات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش بند سراپرده ی رضات منم
نگفتمت که چو مرغان بسوی دام مرو
بیا که قوت پرواز و پرو پات منم
نگفتمت که تو را راه زنند وسرد کنند
که آتش و تپش وگرمی هوات منم
نگفتمت که صفتهای زشت بر تونهند
که گم کنی که سر چشمه بقات منم
اگر چراغ دلی، دان که ره کجا باشد
وگر خدا صفتی، دان که کدخدات منم...
"مولوی"
1 نظر:
Salam Mahtab een Weblog niaz be taamirate asasi dare, be nazare man,
Post a Comment
<< صفحه اصلی