Wednesday, April 23, 2008

بی تو خالی ام ای دل!
به من بازگرد.
بگذار تا با تو در این سفر در این سفر دراز شانه به شانه حرکت کنم.
بگذار تو را لمس کنم. وجودم از تو خالیست ای دل!

روزی که تنها و مغموم در پاشنه در به من نگریستی
در نگاهت معنای تلخ انتظار را یافتم.
انتظار برای روزهای دوباره با هم بودن روزهای دوباره بودن

نگرانم کردی. آن نگاه مرا نگران کرد و عبور تو مرا سرگردان دشت تنهایی.

به من بازگرد. شانه های مضطرب من تاب تحمل دو درد توامان را ندارد.
درد بی تو بودن و درد دردمندی تو.

چشمانم هیجان خود را باخته اند. ذهنم آبستن لحظه لحظه فکر توست.
به من بازگرد. بگذار تو را لمس کنم. بگذار زندگی را با تو لمس کنم.
...