«... با همین دریا
و همین توفان
و همین قایق
سخنی هست اگر، باید گفت
رفتنی هست اگر، باید رفت ...».
نادر ابراهیمی
آینه در آینه
آینه در آینه شد، ديدمش و ديد مرا...
Friday, July 15, 2005
آخرين نوشتهها
- به سان کبوتری که با به راه افتادن قطار از روی آن ب...
- بگذاز تا که چشمها ببندد کمتر به من این جهان بخندد
- دل من همي داد گفتي گوايي که باشد ...
- من و تو هیچگاه صدای هم را نمی شنیدیم تو خورشید بو...
- التماس شكوه زندگي را فرو مي ريزد. تمنا بودن را بي ...
- در بدترین بدبختی ها نیز هیچ کس واقعا نمی تواند به ...
- ما میخواهيم که در برابر سرنيزه هرگز سر تسليم فرود...
- آنچه در درون من بیان میشود ، در نوشتههایم نیست ....
- ما هرگز نمیتوانیم در مقابل مصیبت از کسانی که دوست ...
- دیشب هنگامیکه همه خوابیده بودند و باد در کوچه ها ...
3 نظر:
سلام آیینه قشنگ،
خونه ات مبارک. کلی هم ممنون که ما رو قابل دونستی و دعوت کردی به حرم امن خونه ات. وای من ذوق زده ام! چه خونه خوشگلیه... مبارکت باشه.
This comment has been removed by a blog administrator.
Salam Be webloge ziba ye to
Post a Comment
<< صفحه اصلی